نمیخوام

خسته شدم و میخوام یادم بره هستم
من از همه ی دنیا دلگیرمو خستم
این عیدو نمیخوام
من عیدی ندارم
این عید واسه من روز عذابه
عیدم مثل هرروز
هرروزم مثل دیروز


من حال دلم خیلی خرابه

مسافر

هم دیگر را یافتیم


جایی که قرار گذاشته بودیم


اما نه در زمان موعود


من بیست سال


زود آمدم و منتظر ماندم


وتو بیست سال دیر آمدی

من در انتظار تو پیر شدم


تو اما جوان ماندی


به خاطر کسی که


چشم براهش گذاشته بودی!

به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ...
.
.

.
به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه ...
.
.
.
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن ...

.
.
.
به سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن ...
.
.
.
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه ...
.
.
.
به سلامتی کسی که هنوز دوسش داری ولی دیگه مال تو نیست ...
.
.
.
به سلامتی مادر که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه ...
.
.
.
به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دائمیه!
.
.
.
به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند ...
.
.
.
به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد !
.
.
.
به سلامتی کسی که دید بغلیش تو تاکسی پول نداره
به راننده گفت : پول خورد ندارم مال همه رو حساب کن!
.
.
.
به سلامتی بیل! که هرچ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه ...
.
.
.
به سلامتی سیم خاردار! که پشت و رو نداره ...
.
.
.
به سلامتی اونی که بیکسه، ولی ناکس نیست ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه ...
.
.
.
به سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی هم دیگه رو ول نمیکنن ...
.
.
.
گل آفتابگردان را گفتند:
چرا شبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت : ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند ...
.
.
.
بسلامتی اون دختری که حاضره زیر بارون خیس بشه ولی‌ سوار ماشین هیچ پسری نشه ...
.
.
.
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیق منه
وقتی باختم گفت :
من رفیقتم ...
.
.
.
به سلامتی کسی که وقتی بهش زنگ میزنی و خوابه
ولی واسه اینکه دلت رو نشکنه میگه: خوب شد زنگ زدی؛ باید بیدار میشدم ...
.
.
.
به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه ی موهاش ریخته
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟
باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری ...
.
.
.
به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی ...
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن !
.
.
.
به سلامتی همه اوونایی که
دلشون از یکی دیگه گرفته
ولی برای اینکه خودشون رو آروم کنن
میگن بخاطر غروب پاییزه ...
.
.
.
بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا "تومن"
چون هم تو هستی توش، هم من ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که دوسشون داریم و نمیفهمن !
آخرشم دق میدن مارو !
.
.
.
سلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!
.
.
.
به سلامتی اون پسری که خواست آدم بشه ...
ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت و بهش فهموند که
همیشه پای یک زن در میان است !
.
.
.
به سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن
که شبیه باباهاشون بشن
نه مثل جوونای امروز که ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن !
.
.
.
به سلامتی کسیکه تو خیالمونه ولی بیخیالمونه ...
.
.
.
به سلامتی دوست خوبی که
مثل خط سفید وسط جاده است
تکه تکه میشه
ولی بازم پا به پات میاد ...
.
.
.
به سلامتی باغچه ای که خاکش منم گلش تویی و خارش هرچی نامرده ...
.
.
.
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه
میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش،
اما بچه اش خجالت میکشه
به دوستاش بگه که این پدرمه ...
.
.
.
به سلامتی نوشابه که خانواده داره و خیلی ها همینش هم ندارن !
.
.
.
به سلامتی سندباد که کل دنیا رو با یه شلوار کردی دور زد ...
.
.
.
به سلامتی سرنوشت که نمی‌شه اونو از سر نوشت ...
.
.
.
به سلامتی اون رفتگری که تو این هوای سرد و وانفسای بی عدالتی داره به عشق زن و بچه اش کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره ...
.
.
.
به سلامتی اون کارگری که از افتضاح اختلاس 3000 میلیارد تومانی خبر داره اما باز اول صبح بچه شو میبوسه و برای ماهی 200 هزار تومان پول حلال میره سر کار و عرق میریزه ...
.
.
.
به سلامتی اونهائی که دوستت دارم رو درک می کنند و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن ...
.
.
.
به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوست دارن ...
.
.
.

به سلامتی دوست نازنینی که گفت: قبر منو خیلی بزرگ بسازین... چون دارم یه دنیا آرزو با خودم به گور میبرم !
.
.

.
و در آخر به سلامتی تو، که از همه بهترینی ...

فرارکنم

سلام 

میدونم نباید بگم اما حرف دلمه کاریش نمیشه کرد>.  نمیدونم چرا ب هرکس گفتم:دوستت دارم یا عاشقتم """این طوری کرد

نمیدونم دلم میخواد برم برم

ک دیگه نباشم

اون موقع همه ی اونایی ک اذیتم کردندمیگند...........

کاش ...........

واقعا  روزگار چ بلایی سرم آورد

قلبت >قلبم

بزرگترین بازنده زندگی کسی است ک نمیداندقلب چه کسی برایش می تپد

عشق کلمه ایست که بار ها شنیده میشود ولی شناخته نمیشود


ادامه نوشته

دوستت دارم

دوباره عشق...دوباره من...دوباره تو!

دوباره شوق...دوباره من...دوباره تو!

دوباره شب و خلوت و شعر و مستی

دوباره من هستم.دوباره تو هستی...

دوباره نگاهم پر از شعر دیدار...

دوباره نشستن کنار تو بیدار.

دوباره صدایت مرا زیرو رو کرد

دوباره مرا با خودم رو به رو کرد.

دوباره نوشتن.دوباره سرودن.کنار تو بودن.

تو معنای هستی.تو معنای مستی.تو معنای بودن.

تو دین و تو دنیا و دارو ندارم...

کنارم نشستی و باور ندارم.

بی وفا................عطیه و زهرا

خدا حافظ ای همنشین همیشه                                                                                  خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

      توتنها نمی مانی ای مانده بی من                                                                     تو را می سپارم به دل های خسته

میگن باید بدجنس باشی تا عاشقت باشن!

خیانت کنی تا دیوونه ات باشن!

دروغ بگی تا همیشه تو فکرت باشن!

و درسته که اگه ساده باشی ، .... اگه یک رنگ باشی ، ...... اگه با وفا باشی

همیـــــــشــــــه تـــــــنــــــــهــــــایــــــــــــــــــی

 

خدایا

خـــــــــــدایـــــــا

قــــربون دســتـــت

مــیشه بگــــی دکمـــه کنـــسلــش کجاست ؟!

به اندازه کافـــــــی بـــدبختـــــی دانـــلود کـــردیم  بســـه دیـــگــه ...

دلم یه نفــ ـــرو  میخواد که  ازم بپرسـ ـ ــه  چطوری؟

 بگم خوبمــ

 بغلم کنه و بگه ...звезда..звезда....... دروغ بسه

 باز چی شده؟؟؟؟؟؟؟

..

  کاش می فهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری 

 بلندتر بگویی بمان... 

نه اینکه شانه بالا بیندازی و ارام بگویی هرطور راحتی...

..

میترسم از این که


روزی


یک جایی


من و تو


خیلی دور از هم،شب و روز در آغوش یک غریبه،بی قرار هم باشیم

..

منو تو می شود ما؟؟؟

 نه

جدایی فاتحه ی دستور زبان را خواند

 حالا تو و او شده اید شما

و من ماندم بدون ما

..

کاش می شد

جای من باشی

تا بدانی

که چه حسی دارد

وقتی ...

دلم برای کسی

مثل تو

تنگ می شود !
 
....
.
.
.

 

اگه کسی رو خیلی دوست داشته باشی

حتی اگه اذییت کرده باشه دلت میخواد پیش اون گریه کنی

حتی اگه خیلی بهت بدی کرده باشه

بازم میخوای تو آغوش اون آروم بگیری

وقتی کسی رو خیلی دوست داشته باشی

حتی اگه هزار بارمـ بهتون دروغ بگه

بازم بیشتر از همه دلت میخواد حرفه اون رو باور کنی...

.
звезда ای بابا ..چی میگی دیوونــــه؟؟؟

حوالی عشق

آدمی دو قلب دارد

 

قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر.

قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد

همان که گاهی می شکند

گاهی می گیرد و گاهی می سوزد

گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه

و گاهی هم از دست می رود...

 

با این دل است که عاشق می شویم

با این دل است که دعا می کنیم

با همین دل است که نفرین می کنیم

و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...

 

اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم.

این قلب اما در سینه جا نمی شود

و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد

این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد

سیاه و سنگ هم نمی شود

از دست هم نمی رود

 

زلال است و جاری

مثل رود و نسیم

و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند

بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند

وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد

وقتی تو می رنجی او می بخشد...

 

این قلب کار خودش را می کند

نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت

نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی

و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند

به خاطر قلب دیگرشان

به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند

کاش زندگی از این دگمه ها داشت :

[◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►]

نه؟؟؟

کاش

اگه داشت کدوم دگمه رو انتخاب میکردی و چرا؟؟؟ یادت نره انتخاب کنی؟؟؟

رنگ

سفيد ، رنگ آرامش :

اگه تو اتاقي با رنگ سفيد بموني از فرط آرامش ديوونه ميشي !

سياه ، رنگ جدي :

اگه تواتاقي بارنگ سياه بموني از فرط نا اميدي ديوونه ميشي !

قرمز ، رنگ جذاب و گرم :

اگه تو اتاقي با رنگ قرمز بموني از فرط هيجان ديوونه ميشي !

زرد ، رنگ زندگي :

اگه تو اتاقي با رنگ زرد بموني از فرط اضطراب ديوونه ميشي !

نتيجه اخلاقي :

اصولا اگه زياد تو اتاق بموني ديوونه ميشي ، خيلي هم ربطي به رنگها نداره !!!درسته

حکایت مدرسه رفتنم

من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم

تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی

او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا

 

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم

تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود

او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت

 

معلم گفته بود انشا بنویسید

موضوع این بود: علم بهتر است یا ثروت؟

من نوشته بودم علم بهتر است

مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید

تو نوشته بودی علم بهتر است

شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی

او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود

خودکارش روز قبل تمام شده بود

معلم آن روز او را تنبیه کرد

بقیه بچه ها به او خندیدند

آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد

هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد

خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته

شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم

گاهی به هم گره می خورند

گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت

 

من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار

توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد

تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن

بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید

او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش

بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید

 

سال های آخر دبیرستان بود

باید آماده می شدیم برای ساختن آینده

من باید بیشتر درس می خواندم دنبال کلاس های تقویتی بودم

تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد

او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرد و دنبال کار می گشت

 

روزنامه چاپ شده بود

هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت

من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم

تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی

او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود

 

من آن روز خوشحال تر از آن بودم

که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته است

تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه

آن را به کناری انداختی

 

او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه

برای اولین بار بود در زندگی اش

که این همه به او توجه شده بود !!!

 

چند سال گذشت

وقت گرفتن نتایج بود

من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم

تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی، همان آرزوی دیرینه ی پدرت

او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود

 

وقت قضاوت بود

جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند

من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند

تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند

او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند

زندگی ادامه دارد …

هیچ وقت پایان نمی گیرد …

من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است!!!

تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است!!!

او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!

 

 من ، تو ، او

هیچگاه در کنار هم نبودیم

هیچگاه یکدیگر را نشناختیم

اما من و تو اگر به جای او بودیم

آخر داستان چگونه بود ؟؟؟!!!

وقتـــی کـــه دیــــــررســـــــــیدم

وبــــــا دیــــــگری دیدمــــــت

فهمیـــــــــدم که گــــــاهی

هرگــــــز نرســــــیدن

بهـــــــــتر از دیــــــر رســــــــیدن استــــ

دوست

درشهرعشق قدم ميزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خيلي تعجب کردم

 تاچشم کارمي کردقبربودپيش خودم گفتم يعني اين قدرقلب شکسته وجودداره؟يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم

 برگهاي روي قبرراکنارزدم که براش دعاکنم واي چي ميديدم باورم نميشه

 اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود شنیدی میگن ازهردست بدي ازهمون دست ميگيري.

...............................................................................................

اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ،

 خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.///////////////////////////////////////////////////////////////////////////

...........................................پایان..................................

توخویش بودی

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
 چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
 چه بیرحمانه! من سوختم

گل نازم

 گل نازم

 تو با من مهربون باش

 واسه چشمام پل رنگین کمون باش

 اسیر باد و بارونم شب و روز

 گل این باغ بی نام و نشون باش

 من عاشقی دلخونم

 شکسته ای محزونم

 پناه این دل بی آشیون باش

 دلم تنگه تو با من مهربون باش

 گل ناز آسمونم بی ستاره است

 مثه ابرا دل من پاره پاره ست

 دوباره عطر تو پیچیده در باد

 نفس امشب برام عمر دوباره است

 من عاشقی دلخونم

  شکسته ای محزونم

 پناه این دل بی آشیون باش

 دلم تنگه تو با من مهربون باش

 گل نازم بگو بارون بباره

 که چشماتو به یاد من میاره

 تماشای تو زیر عطر بارون

 چه با من می کنه امشب دوباره

 شب و تنهایی و ماه و ستاره

 من عاشقی دلخونم

 شکسته ای محزونم

 پناه این دل بی آشیون باش

 دلم تنگه تو با من مهربون باش.

تو دست در دست دیگری !!! من در حال نوازش دلـــم که سخت گرفته است از تو... مـــــدام بر او تکــــرار می کنم کــــه نتــــــــرس عزیــــز دل... آن دستها به هیچ کس وفـــــا نکرد...

سکوت

سكوت آب 

می‌تواند

خشكی باشد و فرياد عطش؛

سكوت گندم

می‌تواند

گرسنگی باشد و غريو پيروزمندانه‌ی قحط؛

همچنان كه سكوت آفتاب

ظلمات است

اما سكوت آدمی فقدان جهان وخداست           غرور را

                                                     تصوير كن !

چرا اینجوری به تابوت زل زدی؟

به خدا این تابوت خالیه...

من پیشتم حتی اگه من و نبینی

نمی دونی این حس چه حالیه...

بین بودن و نبودن گم شدن

روزی 100 بار مردن و زنده شدن...

غربت را نباید در   

            شهری غریب                          

                             یا            

              در نگاهی اشنا جستجو کرد

هر وقت عزیزت    

        نگاهش را به دیگری تعارف کرد                               

                                           تو غریبی...

گله دارم از تو ای عشق
تو که اشکامو ندیدی
همه قلبمو شکستند
تو صداشو نشنیدی
این همه نامهربونو
در کنارم آفریدی
اما اون که آرزومه
بیقرارم آفریدی

****

تا کی باید با عکس اون
از لحظه ها گذر کنم
بوسه به عکسش بزنم
غصه هامو بیشتر کنم

تا کی باید با یاد اون
کبوترا رو پر کنم
با دیدن پروانه ها
گوش خدا رو کر کنم

داد بزنم بهش بگم
آه ای خدا آه ای خدا
این ها همه آزاده اند
پس من چرا؟ پس من چرا؟

بالی به من بده میخوام
فاصله ها رو بشکنم
برای دیدن گلم
از همه چیز دل بکنم

****
همه ستاره ها رو
خط بزن از آسمونم
به جاش اون برق چشاشو
بده یک لحظه نشونم
همه ترانه هاموپیش چشمات میسوزونم
نا بزاری قطعه ای رو
واسه چشاش بخونم

****
بگیر از من لحظه هامو
بده یک لحظه نگاهش
همه دنیامو فنا کن
بده یک بوسه ز کامش
نفسم در سینه حبس کن
بده یک لحظه هوایش
هوسم را شعله ور کن
با شمیم گیسوانش

*********************************************************************
 

باز امشب  نامه هایت خلوتم را آسمان کرد
باز امشب خاطراتت خاطرم را بی گمان کرد
باز امشب هم هوایت برگ سبزم را خزان کرد
باز امشب جمله هایت آتش عشقم کمان کرد
باز امشب غصه هایت زنده ام را نیمه جان کرد
باز امشب گفته هایت گفته ام را جاودان کرد ------->     (( جز خدا تموم عشقا دروغن))

گفتی وقتی با تو هستم
غم و غصه ای ندارم
گفتی بی تو نمیتونم
بگذرونم روزگارم

گفتی از یادم نمیری
حتی واسه ی یه لحظه
گفتی فکر بی تو بودن
واسه من دروغ محضه

گفتی عشق و دوستیه ما
لحظه آخر نداره
مگه اینکه من بمیرم
که اونم با روزگاره

گفتی واسه دوریه من
از خدامون گله داری
گفتی واسه داشتنه من
سر به سجده میگذاری

گفته بودی که به جز من
کس دیگه ای نداری
گفتی بی من یه خزونی
ولی با من چون بهاری

همش دروغ بود؟

*********************************************************************
 

با اینکه دوستم نداری
دوستت دارم خیلی زیاد
تموم دنیا به کنار
دلم فقط تو رو می خواد
مدرک دوست داشتن من
شعرای عاشقونمه
شعرای من شعر نیست
حرف دل دیوونمه
با اینکه چشمای تو
برام همش نشونست
جوابمو نمیدی
حرفات همش بهونست
بهونه هات واسه من
مثل اشکات دروغن
توی دلت دشمنام
نفرتمو نشوندن
با اینکه رفتم از دل
منو نبر تو از یاد
تموم خاطراتو
نسپر
  به شونه ی باد

به یاد عشق پاکم
گاهی برام گریه کن
یه قطره از اشکتو
به قبر من هدیه کن
با اینکه دنیای من
بازیچه زمونست
اما خدای دلم
تکه . یکی یه دونست


 


 

**پس خیالی نیست**

*********************************************************************

یادم میاد باز اون روزا
که بودن از جنس خدا
برای با تو بودن
هر روز میکردم دعا
فرشته بودی واسه من
پاک و منزه از گناه
دور از همه سیاهیا
جدا بودی از آدما
با دیدنت پر میزدم
با این خیال و فکر و حال
که تو هم منو دوستم داری
میرفتم تا آسمونا
تموم شد این خاطره ها
منو تو مال هم شدیم
واسه یه عشق پاک و ناب
همدل و هم قسم شدیم
برای تو هدیه دادم
حلقه ای از ستاره ها
تا که بدونن همگی
دوستت دارم خیلی زیاد
هلهله عاشقیمون
پیچید میون آدما
گفتن همه از عشقمون
چون عشق لیلی مجنونا
تا رسید اون شب سیاه
اشک و دیدم توی چشات
با هق هقت گفتی بهم
دوستت ندارم به خدا
تموم دنیا یه دفه
خراب شد روی سرم
گفتم برو شوخی نکن
دیگه نگو از این جکا
گفتی آره این یه جکه
از اون جکای گریه دار
اما داره حقیقت
شب و روزم شده فنا
گفتم چرا گفتم چرااااا
تو که دلت پیشم نبود
چرا گفتی دوستم داری
چرا منو گولم زدی
گفتی فقط منو داری
گفتی تو رو دوستت دارم
اما نه اندازه اون
گفتی میخوام برم دیگه
همیشه باشم پیش اون
گفتم برو ولی بدون
دوستت داشتم تا پای جون
*******************************************************************************************

 

رفتی و نشون دادی
که هیچی دوستم نداری
رفتی و برام گذاشتی
خاطراتو یادگاری


غم رفتنت عزیزم
 غروبو یادم میاره
به جای تاریکی اما
تو دلم غصه میکاره


تو که رفتی غصه ها رو
 جای قصه ها میخونم
واست اما فرق نداره
 من بمیرم یا بمونم


میرمو رها میشم
از این همه دلتنگیا
اما بدون تلخ برام
نمی تونم باشم جدا


میرمو میخوام از خدا
میگم خدا خدا خدا
اونکه منو تنها گذاشت
تو نزارش هرگز تنها

*************************************************************************************************************

وقتی رفتی و به همه چیز پشت پا زدی به قول و قرارهامون به آرزوهامون به معنای عشق و محبت ;کار من فقط این بود اشک ریختن و آه کشیدن
هر لحظه به یاد تو مثل دیوانه ها گریه میکردم و اشک می ریختم
بدونه تو نه میتونستم بخوابم و نه میتونستم بیدار باشم
اما حالا که خوب فکر میکنم میبینم تو لیاقت اشکهای منو نداشتی .اشکهایی که از یک دل پاک سرچشمه میگرفتند.از یه دل صاف و ساده
حیف از اون همه اشکهایی که به خاطر رفتنت ریختم . حیف از ون همه آه هایی که بخاطر تو کشیدم. آه هایی که از اعماق دل وجود میگرفتند.آه هایی که سوز دل همراه داشتند

************ریشه احساس منو خشکوندی
دیگه احساسی ندارم تو دلم
دل پاکمو آتیش زدی سوزوندی
دیگه حتی آهی ندارم واسه دلم
************
دیگه بازی تموم شد
تو را دادم زدستم

دیگه با تو تو قلبم
قول جدایی بستم

دیگه ندارم امید
برای پرواز خستم

دیگه بال و پرم رو
واسه پریدن بستم

دیگه نداره معنی
برام محبت و عشق

قلبمو به روی تو
یا هر احساسی بستم

دیگه نمیشه گفت من
همون آهوی مستم
آره داد میزنم من


 

دیگه تنها و تنهایی پرستم


 

**************تو برام خواب بودی یا یه خیال؟
هر چی بودی دیگه رفتی; بی خیال
 
*************

*************************************************************************************************************
 

مرا در خلوت تنهاییم رها کنید
مرا در کلبه بی سقف عاشقیم رها کنید
شیرینی عشق تلخ تر از هر زهر است
مرا در خاطرات تلخ حقیقت رها کنید
عاشق شدن در این روزگار بیوفا حماقت است
مرا از این روزگار بیوفا جدا کنید

ستاره امیدم دیگر چشمک نمیزند
 بی نور است
مرا با سختی ویرانگر انتظار آشنا کنید
من گرفتار سکوتم گرفتار غرور
مرا از میان این سکوت بیجان صدا کنید

زندگی چون قفس است
  قفسی با میله های سرد
کبوتر دلم را از این قفس چوبی محکم رها کنید
ماهی بیچاره در سر فکر دریا دارد
او را از این تنگ کوچک
بیست  سانتی رها کنید
در این زمانه دگر عشق دروغی بزرگ بیش نیست
از ما گذشته است فکری به حال نسلهای بعد ما کنید

شاید شما نتونید دل شکسته مرا
  بجا کنید
اما میتونید برایم دعا کنید و ای خدا خدا کنید

***************************************************************************************************************

به خودم قول میدهم تورا فراموش کنم
به خودم قول میدهم خاطرات روزهای با 
تو بودن را فراموش کنم
به خودم قول میدهم جمله های عاشقانه ات رافراموش کنم
به خودم قول میدهم نگاه معصومانه ات را فراموش کنم
به خودم قول میدهم لبخندهای شیرینت را فراموش کنم
به خودم قول میدهم تصویر زیبای چهره ات را ازذهنم پاک کنم
به خودم قول میدهم دیگر نامه هایت را مرور نکنم
به خودم قول میدهم دیگر قلبم به عشق تو نتپد
به خودم قول میدهم دیگر به عشق توزیر باران 
نروم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو زیر نور مهتاب ننشینم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو به دیدار دریا نروم
به خودم قول میدهم دیگربه
عشق توبه آسمان نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگربه عشق تو به چشمکهای ستاره ها 
نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگر درلحظه های 
تنهاییم به توفکر نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم به چشمهایت نگاه نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم دلم هوایی نشود
 به خودم قول میدهم 
کسی اشکم را نبیند
به خودم قول میدهم کسی از دل شکسته ام باخبر نشود
به خودم قول میدهم بخاطر ازدست دادنت از خدا گلایه نکنم
اما...
نمیدانم آیا میتوانم به قولهایم عمل کنم؟
آیا میتوانم تنهایی  راتحمل کنم؟

**************************************************************************************************************

عجب رسمی ست رسم آدمیزاد / که دور افتاده را کم میکنند یاد / که دور افتاده حکم مرده دارد / که خاک مرده را کی میبرد باد .

بر سر مزرعه ی سبز فلک ، باغبانی به مترسک می گفت : دل تو چوبین است و ندانست که زخم زبان ، دل چوب هم می شکند .

عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است / بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است / توی قرآن خوانده ام ، یعقوب یادم داده است / دلبرت وقتی کنارت نیست ، کوری بهتر است .

غمگینم ، مثل پیرزنی که آخرین سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نیست .
 

قلب من قطعه ای از مزار تنهایی هاست / غم دنیاست که در گوشه ی قلبم پیداست / وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی / بی تو هر جا بروم باز وجودم تنهاست .

بغض هایم را به آسمان سپرده ام ، خدا به خیر کند باران امشب را .

خداوندا ، جای سوره ای به نام "عشق" در قرآن تو خالیست ، که اینگونه آغاز شود : و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت .

همیشه در ریاضیات ضعیف بودم ، سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من!

 

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد .

 

عجب خیاط ماهری است دنیا ، که دل هیچکس را برای ما تنگ ندوخت !

کسی چه میداند که امروز چند بار فرو ریختم ، از دیدن کسی که تنها لباسش شبیه تو بود .

شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد .
 

اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست / فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست .

سالهاست کوهستان دلم به حرمت ردپایت به برفهایش اجازه ی آب شدن نمیدهد .

 امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد .

دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد / مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد .